یکی از دوستان از فرنگ برگشته ی من می گفت اونجا ایرانی ها خیلی راحت قابل تشخیصند! یکی از این نظر که نظم ندارن! هرجا می ری، تنها ایرانی ها هستن که به نظم و توی صف ایستادن و نوبت و این چیزا اهمیتی نمی دن!! توی فرودگاه تنها گروهی که به صف نمی ایستن ایرانی ها هستن و ... دوم اینکه از سایر مردم پر رنگ و آب ترن!!! می گفت اونجا اصلا کسی برای توی خیابون اومدن، آرایش خاص نمی کنه! آرایشهای غلیظ مال زن های فاسدشونه!! که اونا هم خیلی کم دیده می شن و در جاهای خاصی هستن. می گفت برای رفتن به دانشگاه، اصلا آدم روش نمی شه که لباس باز بپوشه یا آرایش کنه. یه لباس پوشیده ی ساده و فقط تمیز بودن کافیه!! سر کار که می رن، لباس ها همه ساده و بدون آرایش. مثلا کت و دامن بلند رسمی. خلاصه اونجا هر چیزی جای خودش رو داره و هر کاری در موقع خودش انجام می شه. اگرچه اونها به چیزایی که ما عقیده داریم معتقد نیستن، اما حداقل اختلاطی بین مکان ها و جایگاه ها نیست! اگه فساد در جامعه شون زیاده، فسادخونه هم زیاد دارن!!!! می خوام بگم حداقل برای رفتن به مکانی مثل دانشگاه یک ساعت زودتر پا نمی شن و دو سه لایه کرم پودر و چند رنگ خط چشم و رژ لب و رژ گونه بمالن و برن دانشگاه! حداقل هر کاری در زمان خودش و جای خودشه! ما اینجا قیافه هایی رو می بینیم که متاسفانه و متاسفانه اگه توی چنان محیطهایی رفت و آمد کنن .. بخشین که این حرفو می زنم ولی به عنوان یه زن بد دیده می شن! چرا؟؟؟؟؟ کشور ما در حالی نام اسلامی بودن رو به یدک می کشه که متاسفانه مردم آن نتوانسته اند واقعیت اسلام رو درک و اون رو در زندگی خود پیاده کنند. این جای بسی تاسف داره که مردم ما اهل فکر کردن، اهل نظم، رعایت حقوق دیگران، وقت شناسی، و خیلی از سفارشات وسیع دیگر اسلام نیستن. در حالی که حضرت علی (ع) نظم رو بلافاصله بعد از تقوا به ما توصیه کرده ان!! چقدر به توصیه های پیشوای خودمان اهمیت داده ایم؟؟؟ چرا به راحتی نام اسلام رو با کارهای بد و زشتمون لکه دار می کنیم؟
چرا نمی خوایم بفهمیم که زندگی خوب کردن مستلزم یه سری وقت شناسی هاست که دقیقا باید رعایت بشن. ما باید بدونیم که کجا باید چطوری رفتار کنیم و کدام رفتار ، خوب و کدام مضره!
اگه اینقدر حواسمون توی مد!! و توی مارک لباس و آرایش فلان مدل و غیره نبود و جایگاه هر چیزی رو به درستی می شناختیم، اینقدر الان عقب مانده و بیچاره نبودیم. به جاش هزاران چیز مفید دیگه بود که می تونست فکر جوان های ما رو به خودش مشغول کنه که هزار تا فایده به خودمون و جامعه مون برسونه. ما کی می خوایم کمی از خواب بیدار بشیم و متضرر دنیا و آخرت نباشیم. اونا اگه آخرت ندارن، حداقل دنیا رو دارن. ما که نه دنیا رو داریم و نه آخرت!! کی گفته که زندگی ابدی آخرت ربطی به زندگی دنیای ما نداره!! اتفاقا داره که می خوام بگم اون زندگی هم ادامه ی همین ماجراست. پس باید بدونیم که نحوه ی زندگی ما در اینجا هرچه هست، ادامه اش هم در اون دنیا هست!! چطور ممکنه کسی اینجا توی لجن و زشتی و هزار تا بدی زندگی کنه و یهو بره توی بهشت!! مکانی که نهایت نظم و آرامش و زیبایی در اون وجود داره.... بدخلقی و بی حرمتی به دیگران و بد دهنی در اون جایی نداره ...
منظورم از این حرفا این نیست که کورکورانه بگیم پس هر کاری که اونطرفی ها می کنن درست و منطقیه! منظورم اینه که ما به عنوان یه انسان باید قدرت تعقل داشته باشیم و از هزاران رفتار و کردار در دنیا بتونیم درست ترین ها رو انتخاب کنیم و نتیجه ها رو ببینیم و بعد به مرحله اجرا بذاریم. خدا می دونه چند بار لغت "افلا یعقلون" توی قران تکرار شده!!! "افلا تتفکرون" چطور؟؟؟
آیا ما فکر هم می کنیم؟؟!! صرفا یه کارهایی که به ما دیکته شده رو انجام می دیم، چند تا دعای مفاتیح و یه نماز سرسری هم می خونیم و بعد منتظر بهشت خدا می شینیم!! آیا کار بدون تعقل و تفکر، اونقدر ارزش داره که بهاش زندگی کردن در مکانی چون بهشت باشه؟ زندگی ای که بی برو برگرد همه مون آرزوشو داریم. حتی توی همین دنیا!! امیدوارم قبل از اینکه فرصت ها مون رو از دست بدیم، به خودمون بیاییم. بجنبیم و یه فکری به حال خودمون بکنیم. ما به کجا می خوایم برسیم؟؟